برای بسیاری از کارآفرینان، خوشبین بودن نسبت به کسبوکاری که میخواهند در آن تحقیق کنند، طبیعی است. چه کارآفرین، ایدهای نوپا داشته باشد، چه بخواهد ایدههای موجود را بهبود بخشد یا فقط بخواهد کلیشهای مانند یک خواربارفروشی راهاندازی کند. همیشه این ایمان در او وجود دارد که کسبوکارش زنده خواهد ماند، زیرا واقعاً، چه کسی میخواهد شکست کسب و کار را تجربه کند؟
با این حال، زمانی که کارآفرینان کسبوکار خود را شروع میکنند، با واقعیت سخت و سرد دنیای تجارت مواجه میشوند. در واقع، از نظر آماری، 21.2 درصد از کل مشاغل در ایالاتمتحده در سال اول، 32.2 درصد در سال دوم، 51.2 درصد در سال پنجم و 66.6 درصد در سال دهم شکست میخورند. این نشان میدهد که بیش از 50 درصد احتمال دارد که یک کسبوکار جدید در پنج سال اول شروع کسبوکار، شکست بخورد.
چرا کسبوکارها شکست میخورند؟
هنگامی که یک کسبوکار با شکست مواجه میشود، معمولاً بسیار دشوار است که به طور مشخص ادعا کنیم که یک عامل واحد مسئول شکست است. در بسیاری از مواقع، شکست کسبوکار در نتیجه بسیاری از عوامل به هم پیوسته است. به عنوان مثال، بانک ایالاتمتحده نشان میدهد که 82 درصد از مشاغل کوچک در نتیجه مدیریت جریان نقدی، شکست میخورند. اگرچه در ارزش اسمی، این آمار درست خواهد بود زیرا جریان نقدی نیروی حیاتی یک تجارت است و بدون آن هر کسبوکاری مطمئناً از بین خواهد رفت.
با این حال، یک تجزیه و تحلیل عمیق از آن آمار ممکن است نشان دهد که موضوع مدیریت جریان نقدینگی عواقب بسیاری از عوامل دیگری است که منجر به شکست کسبوکار شده است. این به این دلیل است که کمبود پول نقد برای انجام کسبوکار را میتوان در بسیاری از علائم دیگر شکست کسبوکار ردیابی کرد. مانند، یک تجارت که به دنبال بازار اشتباه است، یک تیم بی انگیزه، فاقد صلاحیت یا ناتوان. همه این عوامل میتواند باعث فروش کم شود که منجر به جریان نقدی ضعیف و در نهایت شکست کسبوکار میشود.
داستانهای موفقیت کسبوکارها و کارآفرینان را میتوان تقریباً در همه جا یافت، در حالی که داستانهای شکست معمولاً نادیده گرفته میشوند. این عمدتاً به این دلیل است که انسانها از شکست ناراحت هستند. اما حقیقت همچنان باقی است که شکستها بیشتر از موفقیت در تجارت است.
پشتکار معمولاً چیزی است که تفاوت را ایجاد میکند. اگر کسبوکار شما شکست بخورد، به این معنی نیست که صاحب کسبوکار شکست خورده است. از اشتباهاتی که باعث شکست کسبوکارتان شد درس بگیرید، آنها را بهبود ببخشید و سپس دوباره تلاش کنید. در اینجا چند مورد از دلایل اصلی شکست کسبوکار آورده شده است.
7 دلیل اصلی شکست کسبوکار
مدیریت ضعیف و عدم برنامهریزی کافی
همانطور که یک معمار ابتدا باید یک نقشه ساخت ایجاد کند، یک کارآفرین نیز باید برنامه داشته باشد. کلید موفقیت کسبوکار در این مرحله توسعه، داشتن یک طرح کسبوکار سالم و به خوبی تحقیق شده است. با یک نگاه اجمالی دور شهر، سندرم درهای گردان بسته شدن فروشگاههای خردهفروشی و شروع یک سرمایهگذاری جدید را پس از چند ماه میتواند برای شما آشکار کند.
صنایع خدماتی نیز به همین سرنوشت دچار شدهاند. مظنون معمول این شکستها معمولاً عدم برنامهریزی است. مهم نیست که چه کسبوکاری را میخواهید شروع کنید، باید یک مدیر خوب در رأس امور داشته باشید. مدیریت خوب شامل همه چیز ازجمله خدمات مشتری تا اداره یک دفتر کارآمد است.
فقدان جریان نقدی و سرمایه
جریان نقدی جریان پول را در یک تجارت توصیف میکند. کسبوکارها اغلب توسط افرادی راهاندازی میشوند که پول بسیار کمی برای سرمایهگذاری در استارتآپ دارند و برای دیدن کسبوکار در دو سال شکننده و بحرانی اول کافی نیستند. بدون سرمایهگذاری کافی، بقا و رشد یک کسبوکار بسیار دشوار است.
بدون پول برای خرید تجهیزات لازم، پشتیبانی، بازاریابی برای راهاندازی کسبوکار، شرکت نمیتواند با یک نکته مثبت شروع کند. کسبوکار متوسط با حداقل سرمایه شروع میشود که اغلب از خانوادهها و دوستان، کارتهای اعتباری بانکها یا وامهای با بهره بالا وام گرفته میشود.
توصیه میشود بدانید که منابع مالی شما از کجا تأمین میشود، شرایط بازپرداخت و اینکه آیا کسبوکار توانایی پرداخت بدهی را دارد یا خیر. اگر نمیتوانید وام بگیرید پس این کار را نکنید. در برنامه کسبوکار خود تجدیدنظر کنید. یک کسبوکار باید یک پیشبینی جریان نقدی داشته باشد تا بتواند مقدار پول نقدی که وارد و خارج میشود را از کسبوکار بداند.
حتی اگر این فرض فقط یک پیشبینی است، به شما کمک میکند تا بینشی در مورد آینده مالیتان داشته باشید. با استفاده از این پیشبینی، میتوانید فروش و هزینههای احتمالی را در نظر بگیرید. همچنین میتوانید سایر تکنیکهای مدیریت جریان نقدی مؤثر مانند ارسال به موقع صورتحساب، پیشپرداخت سپردهها، پرداخت بهموقع صورتحسابها و پیگیری دیرکرد مشتریان بدون تأخیر را به کار بگیرید.
مکان اشتباه
با توجه به اینکه رقابت کسبوکارهای بزرگ در حال حاضر تهدیدی برای کسبوکارهای کوچکتر است، تعیین مکان مناسب، کلیدی برای یک کسبوکار موفق است. به عنوان مثال، یک کار آرایشگاه در یک منطقه صنعتی به احتمال زیاد خوب نخواهد بود. علیرغم منطق ساده، برخی از افراد همچنان به دنبال قرار دادن مشاغل خود در مناطق غیرعملی هستند.
برخی از مالکان به دلیل اجاره ارزان یک مکان را انتخاب میکنند. این یک اشتباه بسیار بزرگ است، که باعث شکست کسبوکار میشود. مطالعات نشان میدهد که مصرفکنندههای معمولی بیش از سه بلوک از مسیر خود نمیروند، بهخصوص اگر جایگزین نزدیکتری وجود داشته باشد. اگر بتوانند همان محصول را به راحتی در جای دیگری خریداری کنند، هیچ تبلیغاتی مشتریان را ترغیب نمیکند که تا این حد از مکان خود دور شوند. پیادهروی در کنار ترافیک، دید و پارکینگ همگی برای یک مکان خردهفروشی حیاتی هستند.
برنامه بازاریابی نامناسب
برنامه بازاریابی بخشی جداییناپذیر از یک طرح تجاری است، با این حال بسیاری از مردم برنامهریزی نمیکنند که چگونه کسبوکار جدید خود را بازاریابی کنند. برخی از مردم فقط بروشور چاپ میکنند و تبلیغات را در روزنامه محلی میگذارند و سپس منتظر میمانند تا تلفن زنگ بخورد.
هر کسبوکاری به یک برنامه بازاریابی ساختاریافته نیاز دارد که در آن شما یک تکنیک بازاریابی را دریافت خواهید کرد که متناسب با کسبوکار شما طراحی شده باشد. در یک کسبوکار کوچک و خانگی، بازاریابی معمولاً به عنوان بزرگترین مانعی که صاحبان آن با آن روبرو هستند، در نظر گرفته میشود.
رقابت تحقیق نشده
بسیاری از کارآفرینان نوپا بدون تجزیه و تحلیل رقابتی که در حال حاضر در آن زمینه وجود دارد، وارد یک بخش خاص از تجارت میشوند. برای تحقیق درست در مورد این جنبه از تجارت خود وقت بگذارید. با گسترش مشاغل خدمات خانگی، دانستن اینکه رقیب شما چه کسی و کجاست میتواند زمان بر باشد.
بسیاری از فروشگاهها که خدمات یکسانی را در یک منطقه جغرافیایی ارائه میکنند، قطعاً به سختی میتوانند به نتیجه برسند و بنابراین برای جذب مشتریان، محصولات ویژهای را ارائه میکنند که باعث کاهش سود میشوند. همچنین آینده را در نظر بگیرید، اگر فروشگاه بزرگی که کالا یا خدمات شما را با پول کمتری میفروشد چند بلوک دورتر باز شود، چه اتفاقی برای کسبوکار شما میافتد؟
هیچ مقرراتی وجود ندارد که کسبوکارهایی را که خدمات مشابهی را ارائه میدهند از باز شدن در نزدیکی یکدیگر منع شوند. شما فقط باید تعیین کنید که چه زمانی ارزش ورود به آن را ندارد.
انتخاب اشتباه کسبوکار
در زمینه کاری خود متخصص باشید و کاری را که انجام میدهید دوست داشته باشید. راهاندازی یک کسبوکار چون به نظر میرسد راهی آسان برای کسب درآمد است، عاقلانه نیست. روندهای بلندمدت اقتصادی مصرفکننده را مرور کنید و جامعه تجاری خود را ارزیابی کنید. اگر در حال خرید یک فرصت سرمایهگذاری تجاری یا خرید یک فرصت موجود هستید، به یک حسابدار برای بررسی پیشنهاد نیاز دارید.
بسیاری از کسبوکارهای بیسود از طریق ارائه حرفهای، عبارتهای ماهرانه و فروش خوب، مثبت معرفی شدهاند. برخی از مردم فکر میکنند که میتوانند یک کسبوکار را انتخاب کنند و بهتر از نفر قبلی انجام دهند. اگر این اولین خرید تجاری شماست، پس فقط روی این فکر حساب نکنید که میتوانید معجزه ایجاد کنید.
سرعت رشد بسیار بالای تجارت
ممکن است عجیب به نظر برسد، اما رشد سریع و غیرمنتظره یک کسبوکار میتواند منجر به نابودی آن شود. اگر یک کسبوکار با حداقل جریان نقدینگی شروع شود، بهویژه کسبوکاری که دارای موجودی زیادی است، رشد سریع آن میتواند انواع مشکلات را ایجاد کند. رشد ناگهانی ممکن است به این معنی باشد که مکان شما دیگر مناسب نیست و انتقال یک تجارت پرهزینه است.
همیشه بین نیاز به پول نقد اضافی و بازگشت جریان نقدی نهایی به کسبوکار از فروش تأخیر وجود دارد. رشد ناگهانی باعث ایجاد تقاضای اضافی برای تواناییهای مدیریت شما میشود.
هر یک از این عوامل ذکرشده میتواند باعث شکست کسبوکار شود، اما ترکیبی از بیش از یکی از این عوامل میتواند منجر به نابودی هر کسبوکاری شود. در اینجا چند نکته وجود دارد که به شما کمک میکند تا از شکست کسبوکار جلوگیری و بر آن غلبه کنید:
15 اقدام متقابل برای جلوگیری از شکست کسبوکار و غلبه بر آن در صورت وقوع
علل بالقوه شکست کسبوکار را شناسایی کنید:
هیچکس دوست ندارد به شکست فکر کند، اما با این وجود، آمار شکست کسبوکار بسیار بالاست. یکی از نکات اصلی که به شما در جلوگیری از شکست کسبوکار کمک میکند، شناسایی عوامل بالقوه مختلفی است که توانایی منجر به شکست کسبوکار را دارند. هنگامی که آنها را شناسایی کردید، سپس میتوانید اقدامات کافی را تنظیم کنید که به شما در جلوگیری از وقوع آنها در مرحله اول کمک میکند.
شکست، موضوع ذهنی است:
شکست کسبوکار برای بسیاری از افراد در حرکت به سمت موفقیت اتفاق میافتد. کارآفرینان باید بدانند که شکست در ذهن است. همانطور که شکارچی که طعمه خود را از دست میدهد، شکار حیوانات دیگر را متوقف نمیکند، کارآفرینی که تجارتش با شکست مواجه میشود نباید به طور کلی از تجارت دست بکشد. کارآفرینان باید از نظر عاطفی از نتیجه کار خود جدا باشند. درست مانند شکارچی، به شکار ادامه دهید.
علائم هشداردهنده اولیه شکست کسبوکار را بشناسید:
شناخت علائم هشداردهنده اولیه شکست کسب و کار قبل از اینکه به یک چیز واقعی تبدیل شوند میتواند به یک کسبوکار کمک کند تا قبل از وقوع از آن جلوگیری کند. توصیه میشود به مشتریان، تأمینکنندگان و کارمندانی که موقعیتهایی را شناسایی میکنند که ارزش اصلاح دارند، پاداش دهید.
وقتی این سیگنالهای هشدار اولیه را تشخیص میدهید، بهتر است فوراً واکنش نشان دهید تا از کنترل اوضاع جلوگیری کنید. داشتن یک برنامه برای نحوه واکنش کسبوکار شما به این سیگنالها مهم است.
شکست را بپذیرید:
اگرچه شکست ممکن است موضوع ذهنی باشد، اما هنوز یک مسئله بسیار قدرتمند است. معمولاً گفتن از نظر عاطفی از شکست راحتتر از انجام دادن آن است. برای اکثر مردم نادیده گرفتن شکست آسانتر از مقابله با آن است.
با این حال، یکی از مهمترین گامها برای غلبه بر شکست، پذیرش تأثیرات احساسی ناشی از آن است. سرکوب دردی که احساس میکنید فقط مشکلات را بدتر از آنچه که هستند میکند. بنابراین، به خود فرصت دهید تا احساس ناامیدی کنید، اما اجازه ندهید این احساس برای هفتهها یا ماهها ادامه یابد.
بررسی کنید که چرا کارها اشتباه پیش رفتند:
در هر شکستی درسی وجود دارد که باید آموخته شود و در نتیجه باعث یک فرصت میشود. با استفاده از درسی که از شکست کسبوکار خودآموختهاید، احتمال موفقیت بیشتر در تلاشهای بعدی شما وجود دارد.
سعی کنید به طور انتقادی کسبوکار خود را ارزیابی و تجزیه و تحلیل کنید تا متوجه شوید چه اشتباهی انجام دادهاید و عواملی که منجر به شکست آن شده است را پیدا کنید. میتوانید شکستهای بزرگ خود را یادداشت کنید. بحث کنید که چرا شکست کسبوکار اتفاق افتاد و اگر فرصت داشتید چه کار متفاوتی انجام میدادید.
بیشتر بخوانید:نحوه فروش ایده خود به شرکت ها و سرمایه گذاران در سال 1402
نقشه راه روشنی برای آینده داشته باشید:
قبل از شروع هر کسبوکاری، ابتدا باید چشمانداز خود را برای آن کار یادداشت کرده باشید. از این چشمانداز برای ایجاد یک طرح کسبوکار استفاده کنید، زیرا هدف را برای شما مشخص میکند.
آیندهنگر باشید و سعی کنید تعیین کنید که میخواهید شرکت شما در سالهای آینده کجا باشد. با این حال، اهداف تعیینشده برای کسبوکار شما نباید غیر واقعی باشد. علاوه بر این، اهداف باید مشخص، قابل اندازهگیری، قابل دستیابی و مرتبط با اهداف شما باشند.
داستانهای شکست را مطالعه کنید:
به عنوان یک کارآفرین، باید افراد موفقی داشته باشید که آنها را بسیار تحسین میکنید. با قضاوت بر اساس اینکه چقدر آنها را موفق میدانید، به راحتی میتوان نتیجه گرفت که آنها همیشه کارها را برایشان آسان میکردند، اما گاهی اوقات اینطور نیست.
در پشت داستانهای موفقیت آنها، داستانهای الهام بخش زیادی درباره شکست کسب و کار نهفته است. تعدادی از الگوهای کسبوکار خود را انتخاب کنید و مدتی را صرف تحقیق و شناخت بهتر گذشته آنها کنید. به عنوان مثال، داستان سرهنگ سندرز، بنیانگذار KFC (مرغ سرخ شده کنتاکی) است.
او در 65 سالگی بازنشسته شد و تنها 105 دلار برای شروع یک تجارت داشت. او به بسیاری از ایالتهای آمریکا سفر کرد و به دنبال حمایت مالی بود، اما چندین بار رد شد. با توجه به طرز فکر مثبت و این واقعیت که او دست از کار نکشید، در نهایت با سرمایهگذاری آشنا شد که ارزش تجارت او را دید و به این ترتیب KFC متولد شد.
او سرانجام در سن 74 سالگی KFC را به قیمت 2 میلیون دلار فروخت. بررسی این داستانها به شما نشان میدهد که آنها فقط انسان هستند و توانستهاند بر مبارزاتی غلبه کنند که حتی بزرگتر از آنچه اکنون با آن روبرو هستید.
تجزیه و تحلیل SWOT را به طور مکرر انجام دهید:
(نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصتها و تهدیدها) تحلیل SWOT مطالعهای است که توسط یک کسبوکار برای تعیین نقاط قوت و ضعف داخلی و همچنین فرصتها و تهدیدهای خارجی آن انجام میشود.
هدف از انجام تجزیه و تحلیل SWOT ، تشخیص نقاط عملیاتی و غیرعملیاتی در کسبوکار است. نقاط قوت عوامل داخلی خوبی در کسبوکار هستند، ضعفها عوامل داخلی آسیبرسان هستند، فرصتها از عوامل خارجی ناشی میشوند و چشماندازهای خوبی برای آینده دارند و تهدیدها عوامل خارجی نامطلوب مانند رقبای شما هستند.
برای تهیه تحلیل SWOT، ابتدا باید تمام نقاط قوت و ضعف شناخته شده کسبوکار خود را فهرست کنید. سپس، یک پیشبینی ذهنی از اینکه دوست دارید کسبوکارتان در آینده چگونه باشد، انجام دهید. با استفاده از تجزیه و تحلیل SWOT، سپس میتوانید اهدافی را که قصد انجام آنها را دارید طراحی کنید و همچنین یک برنامه اقدام را توسعه دهید.
کسبوکارها باید بهطور منظم به نقاط ضعف خود دسترسی داشته باشند، قبل از اینکه توسط رقبای خود که همیشه آماده تصاحب مشتریان و سهم بازار خود هستند، از آنها استفاده کنند.
پشتکار، عزم و طرز فکر مثبت:
راهاندازی کسبوکاری که در نهایت موفق میشود کار آسانی نیست. با این حال، دستیابی به موفقیت تجاری بسیار امکانپذیر است. برای موفقیت، شجاع، قوی و مصمم باشید و به شدت از تبدیل شدن به یک آمار شکست کسبوکار خودداری کنید. در صورتی که کسبوکار شما شکست خورد، آن را به عنوان یک شکست کوتاه مدت در نظر بگیرید و برای یافتن راه حلی برای مشکل، کمک بگیرید.
شرکت اپل زمانی در آستانه ورشکستگی بود، اما به دلیل پشتکار بنیانگذارش استیو جابز، این شرکت نه تنها توانسته است از آن مرحله دشوار عبور کند، بلکه به یکی از موفقترین کسبوکارها در ایالاتمتحده تبدیل شود.
نقش کلیدی مشتریان را بشناسید:
طبق آمار گارتنر، 80 درصد درآمد یک شرکت از بیست درصد مشتریان آن به دست میآید. بدون مشتریان وفادار، یک کسبوکار ناگزیر از فروپاشی و سقوط است، بنابراین لازم است آن مشتریان وفادار را در استراتژیهای کسبوکار خود، زمانی که در حال توسعه یک محصول یا خدمات جدید هستید، درگیر کنید. نقطه نظرات و بازخورد آنها را در نظر بگیرید و به آنها احساس مهم بودن بدهید.
تأثیر مالی طلاق بر کسبوکار خود را در نظر بگیرید:
برنامهریزی برای موارد احتمالی مانند طلاق قطعاً از مواردی است که مردم ترجیح میدهند به آن فکر نکنند، اما حقیقت همچنان باقی است که طلاق نه تنها میتواند تأثیر عاطفی بر شما داشته باشد، همچنین میتواند باعث شکست کسبوکار شما نیز بشود.
تأمین مالی پرونده طلاق میتواند بخشی از تجارت شما را از بین ببرد. یکی از راههایی که میتوانید تأثیر طلاق بر کسبوکارتان را کاهش دهید این است که قبل از ازدواج، یک قرارداد پیش از ازدواج داشته باشید.
همچنین، قبل از هر اقدامی باید خود را در مورد نحوه اعمال قانون در مورد طلاق خود آموزش دهید. لازم نیست طلاق تمام تلاشهایی را که برای کسبوکارتان انجام میدهید از بین ببرد، بنابراین توصیه میشود از یک وکیل طلاق با تجربه برای کمک به شما در این فرآیند کمک بگیرید.
راهنما داشته باشید:
راهنما، شخصی است که با ایجاد اعتماد و الگوبرداری از رفتار مثبت، فرد کم تجربه را راهنمایی میکند. شما میتوانید از تجربه و دانش فراوان این افراد برای کمک به رشد کسبوکار خود و جلوگیری از شکست کسبوکار استفاده کنید. این به این دلیل است که آنها با چندین موقعیت دشوار مواجه و به نوعی موفق شدهاند.
راهاندازی یک کسبوکار میتواند بسیار ترسناک باشد، اما تشویق، راهنمایی و اطمینان بخشی که یک مربی ارائه میکند میتواند راه طولانی را به شما بدهد. بر اساس نظرسنجی انجام شده توسط Sage، 93 درصد از کسبوکارهای متوسط به مربیان خود برای کمک به موفقیت آنها اعتبار میدهند.
ریسک کنید، اما معقول باشید:
اهمیت ریسک کردن در کسبوکار را نمیتوان بیشازحد تأکید کرد زیرا رکود دشمن پیشرفت است. حتی اگر نتیجه ریسک ناشناخته باشد، نباید آن را با قمار کورکورانه بدون در نظر گرفتن عواقب ناشی از خطرات آن اشتباه گرفت. زمانی که احساسات شما در حال افزایش است از ریسک کردن خودداری کنید. عینی باشید و برنامههای خود را با همکاران، دوستان یا خانواده در میان بگذارید.
داراییهای خود را ارزیابی کنید:
از قدرت داراییهایی که ممکن است جمعآوری کردهاید غافل نشوید، حتی اگر چیزی شبیه فضای اداری است که اجاره کردهاید یا رابطهای عالی که ایجاد کردهاید. مواردی را که کسبوکار شما به خوبی انجام داده است در نظر بگیرید. این میتواند کارمندان، روابط مشتری یا مالکیت معنوی شما باشد. این داراییها را ارزیابی کنید، آنها را اصلاح کنید و سپس آماده استفاده مجدد از آنها باشید.
کلام آخر:
درنتیجه، داشتن یک کسبوکار که در حال شکست است به این معنی نیست که میخ نهایی بر روی حرفه تجاری شما زده شده است. در رویکرد خود به کسبوکار ثابت قدم باشید تا روزی که موفقیت را در آغوش بگیرید. همچنین باید بدانید که شکست کسبوکار نقطه مقابل موفقیت نیست، بلکه بخشی از آن است.
منابع:
https://www.profitableventure.com/avoid-business-failure-overcome/